5مرداد------------------------عاشقفرزانه--------------------- 1346ه ش
ای نور چشم من بیا دل را رها کن ازهوا بینی همه نور خدا یابی به اوجتارتقا
گر عاشق فرزانه ای اندر ره جانانه ای وراز همه بیگانه ای بنیوش حرف آشنا
از گوشۀ گلخن برآ در ساحت گلشن درآ آنساحت گلشن هلا باشد دیار یار ما
کو مست جام و باده ای کو دست از دل دادهای کویک تن آزاده ای بیند بقا اندر بقا
کو عابد دیر و کنشت کو زاهد نیکو سرشت بیند بهشت اندر بهشت بیند صفااندر صفا
دل را بدین گفتار ده تن را خوش اندر کارده خودرا بدست یار ده بگسل زدیگر یارها
آنی که نور مطلق است آنی که بود او حقاست آنی که از او مشتق است از ابتدا تاانتها
آنی که میباشد عیان آنی که میباشدنهان آنیکه میباشد جهان آئینه آن دلربا
سیر سماوات دیوان اشعار حضرت علامه حسن زاده آملی
آنی ,ای ,اندر ,کو ,بیند ,میباشد ,آنی که ,عاشق فرزانه ,که میباشد ,دل را ,ساحت گلشن
درباره این سایت