ج1------------------طرّۀعشق شکن در شکن است-----------------------------1392
گفترندی ز سر وجد و سرور چشم بد از نظرم باد بدور
چهعجب زآنچه که من میدانم اینچنین طائر خوش الحانم
----------------------------------------5----------------------------------
همهاز دست شده و او شده است انا و انت و هو هو شده است
نهکه دور و نه که نزدیک بود نه که روشن نه که تاریک بود
مثلماهی و آب است غلط که بود برتر از اینگونه نمط
جسماندر نظرم عقل شده است زانکه عقل است چنین نقل شده است
حاش للهکه چو من او گردد انای پیزریم هو گردد
لیکچون عشق بجوش آمده است دل عاشقبخروش آمده است
عشقمعشوق شود مالامال محومعشوق شود در آنحال
لاجرم آنچه که عاشق گوید همه را عشق موافق گوید
باززان نکته که در دل باشد چه توان گفت که مشکل باشد
درسعشق است و الفبائی نیست لایق اودل هر جائی نیست
بحرمسجور یکی موج وی است بیت معمور پر از فوج وی است
دفترعشق دل پاک بود سرّ او در سر بی باک بود
----------------------------------------6------------------------------------
سیر سماوات دیوان اشعار حضرت علامه حسن زاده آملی
عشق ,شکن ,دل ,هو ,عقل ,آمده ,نه که ,معشوق شود ,شده است ,عشق است ,شکن است
درباره این سایت