ج2-------------------------------------طرّهشب---------------------------1388ه ق
طرّهشب باز نمودار شد عاشقبیچاره گرفتار شد
بازز خود در تب و تابم همی سوختهدل دیده پر آبم همی
گوشۀابروی شب دل ربا می کنداز دور اشارت بما
وقتمناجات و حضور آمده گاهملاقات و سرور آمده
چهرۀشب باز جهان را گرفت دل ز کفمباز امان را گرفت
----------------------------------------196--------------------------------------
چشمکاستاره یکایک بناز دعوت رمز است براز و نیاز
آنچهکه پوشیده لباس وجود سر بحضورش بود اندر سجود
نیستمگر جلوۀ یارم همه نیست مگر نور نگارم همه
ایدلدنیا زده آرام باش در طلب زاد سرانجامباش
برسر بیچارگی خویش باش دور ز شیطان بد اندیش باش
بندۀبیدار خداوند باش بندگیش میکن و خرسند باش
همچومه و مهر فروزندگیت میدهدت روز و شبت بندگیت
سیر سماوات دیوان اشعار حضرت علامه حسن زاده آملی
شب ,باز ,دل ,ز ,طرّه ,خدا ,طرّه شب ,نیست مگر ,خدا را ,شب باز ,را نبود
درباره این سایت